داستان اول با عنوان بهشت یا رنج ایده ی شاد- عنوان فرعی انتخابی بلانشو (1936)- است که در یک دیستوپیا یا به اصطلاح مدینه رذیله ای رح می دهد و مکانی است برای آماده سازی زندانیان یا بیگانگان برای حضور در جامعه شهری. شخصیت محوری داستان – الکساندر آکیم – در معرض این آموزش ها است. همان طور که داستان نشان می دهد یک تقابل و تفاوت عمیق بین اقامتگاه و جهان بیرونی که برای بیگانگان محبوس ممنوع است ، وجود دارد. در سراسر داستان بیگانه، به جای آن که در فرآیند دگردیسی اش حل شود، سرسختانه برای آزادی اش تلاش می کند و در شهر حرکت می کند.